عطار (غزلیات)/رخ تو چگونه ببینم که تو در نظر نیایی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۴ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (رخ تو چگونه ببینم که تو در نظر نیایی)
از عطار
'


رخ تو چگونه ببینم که تو در نظر نیایی نرسی به کس چو دانم که تو خود به سر نیایی
وطن تو از که جویم که تو در وطن نگنجی خبر تو از که پرسم که تو در خبر نیایی
چه کسی تو باری ای جان که ز غایت کمالت چو به وصف تو درآیم تو به وصف در نیایی
گهری عجب تر از تو نشنیدم و ندیدیم که به بحر در نگنجی و ز قعر بر نیایی
چو به پرده در نشینی چه بود که عاشقان را چو شکر همی نبخشی نمک جگر نیایی
همه دل فرو گرفتی به تو کی رسم که گر من در دل بسی بکوبم تو ز دل به در نیایی
تو بیا که جان عطار اگرت خوش آمد از وی به تو بخش آن ولیکن تو بدین قدر نیایی