عطار (غزلیات)/دلا دیدی که جانانم نیامد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۶ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (دلا دیدی که جانانم نیامد)
از عطار
'


دلا دیدی که جانانم نیامد به درد آمد به درمانم نیامد
به دندان می‌گزم لب را که هرگز لب لعلش به دندانم نیامد
ندیدیم هیچ روزی تیر مژگانش که جوی خون به مژگانم نیامد
ندیدیم هیچ وقتی لعل خندانش که خود از چشم گریانم نیامد
چه تابی بود در زلف چو شستش که آن صد بار در جانم نیامد
بسی دستان بکردم لیک در دست سر زلفش به دستانم نیامد
سر زلفش بسی دارد ره دور ولی یک ره به پایانم نیامد
چگونه آن همه ره پیش گیرم که آن ره جز پریشانم نیامد
بسی هندوست زلف کافرش را یکی زانها مسلمانم نیامد
به آسانی ز زلفش سر نپیچم که با عطار آسانم نیامد