عطار (غزلیات)/ترسا بچه‌ای ناگه چون دید عیان من

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۵۶ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (ترسا بچه‌ای ناگه چون دید عیان من)
از عطار
'


ترسا بچه‌ای ناگه چون دید عیان من صد چشمه ز چشم من بارید روان من
دی زاهد دین بودم سجاده نشین بودم امروز چنان دیدم زنار میان من
سجاده به می داده وز خرقه تبرایی نه کفر و نه ایمانی درمانده ز جان من
نه بنده نه آزادم نه مدت خود دانم این است کنون حاصل در بتکده جان من
با دل گفتم ای دل زنهار مشو ترسا در حال دل خسته بشکست امان من
گفتم که منم ای جان در پرده مسیحایی صد قوم دگر دیدم سرگشته بسان من
گویند عطاری را چونی تو ز ترسایی حقا که درون خود کفر است نهان من