عطار (غزلیات)/ای عشق تو با وجود هم تنگ
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ای عشق تو با وجود هم تنگ) از عطار |
' |
ای عشق تو با وجود هم تنگ | در راه تو کفر و دین به یک رنگ | |
بی روی تو کعبهها خرابات | بی نام تو نامها همه ننگ | |
در عشق تو هر که نیست قلاش | دور است به صد هزار فرسنگ | |
قلاشان را درین ولایت | از دار همی کنند آونگ | |
عشقت به ترازوی قیامت | دو کون نسخت نیم جو سنگ | |
قرابهی ننگ و شیشهی نام | افتاد و شکست بر سر سنگ | |
زنار مغانه بر میان بند | وانگه به کلیسیا کن آهنگ | |
مردانه درآی کاندرین راه | نه بوی همی خرند و نه رنگ | |
راهی است دراز و عمر کوتاه | باری است گران و مرکبی لنگ | |
کلی ز سر وجود برخیز | افتاده مباش بر در تنگ | |
میدان به یقین که در دو عالم | در راه تو نیست جز تو خرسنگ | |
برخیز ز راه خود چو عطار | تا بازرهی ز صلح و از جنگ |