عطار (ترجیعات)/زهی سلطان دارالملک افلاک
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (ترجیعات) (زهی سلطان دارالملک افلاک) از عطار |
' |
زهی سلطان دارالملک افلاک زهی تخت تو عرش و تاج لولاک مجره زان پدید آمد که یک شب فلک از دست قدرت جامه زد چاک قزح زان آشکارا شد که یک روز کشیدی از علی قوسی بر افلاک ز اول حقه یک شب مهرهی ماه بدو بنمودهای دست تو زان پاک تو آن وقتی نبیالله بودی که آدم بود یک کف خاک نمناک اگر نور وجود تو نبودی بماندی در کف او آن کف خاک چو پیش هو زنی هویی جگرسوز شود چون ناف آهو نافهی ناک فرو ماند چو خر در گل ز مدحت دو اسبه گر بتازد عقل و ادراک ندارد هیچ کس با پشتی تو ز جرم جملهی روی زمین باک زهی دارای طول و عرض اکبر شفاعت خواه مطلق روز محشر