عطار (بیان وادی توحید)/گفت آن دیوانه را مردی عزیز
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (بیان وادی توحید) (گفت آن دیوانه را مردی عزیز) از عطار |
' |
گفت آن دیوانه را مردی عزیز چیست عالم، شرح ده این مایه چیز گفت هست این عالم پر نام و ننگ همچو نخلی بسته از صد گونه رنگ گر به دست این نخل میمالد یکی آن همه یک موم گردد بیشکی چون همه مومست و چیزی نیز نیست رو که چندان رنگ جز یک چیز نیست چون یکی باشد همه، نبود دوی نه منی برخیزد اینجا نه توی