صائب تبریزی (غزلیات)/مکش ز حسرت تیغ خودم که تاب ندارم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۸ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' صائب تبریزی (غزلیات) (مکش ز حسرت تیغ خودم که تاب ندارم)
از صائب تبریزی
'


مکش ز حسرت تیغ خودم که تاب ندارم ز هیچ چشمه‌ی دیگر امید آب ندارم
خوشم به وعده‌ی خشکی ز شیشه خانه‌ی گردون امید گوهر سیراب ازین سراب ندارم
چرا خورم غم دنیا به این دو روزه اقامت؟ چو بازگشت به این منزل خراب ندارم
در آن جهان ندهد فقر اگر نتیجه، در اینجا همین بس است که پروای انقلاب ندارم
مبین به موی سفیدم، که همچو صبح بهاران درین بساط بجز پرده‌های خواب ندارم
ترا که هست می از ماهتاب روی مگردان که من ز دست تهی، روی ماهتاب ندارم
ز فکر صائب من کاینات مست و خرابند چه شد به ظاهر اگر در قدح شراب ندارم؟