تفاوت میان نسخه‌های «صائب تبریزی (غزلیات)/دانسته‌ام غرور خریدار خویش را»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|دانسته‌ام غرور خریدار خویش را|خود همچو زلف می‌شکنم کار خویش را}}
 
{{ب|دانسته‌ام غرور خریدار خویش را|خود همچو زلف می‌شکنم کار خویش را}}
 
{{ب|هر گوهری که راحت بی‌قیمتی شناخت|شد آب سرد، گرمی بازار خویش را}}
 
{{ب|هر گوهری که راحت بی‌قیمتی شناخت|شد آب سرد، گرمی بازار خویش را}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۲۵

' صائب تبریزی (غزلیات) (دانسته‌ام غرور خریدار خویش را)
از صائب تبریزی
'


دانسته‌ام غرور خریدار خویش را خود همچو زلف می‌شکنم کار خویش را
هر گوهری که راحت بی‌قیمتی شناخت شد آب سرد، گرمی بازار خویش را
در زیر بار منت پرتو نمی‌رویم دانسته‌ایم قدر شب تار خویش را
زندان بود به مردم بیدار، مهد خاک در خواب کن دو دیده‌ی بیدار خویش را
هر دم چو تاک بار درختی نمی‌شویم چو سرو بسته‌ایم به دل بار خویش را
از بینش بلند، به پستی رهانده‌ایم صائب ز سیل حادثه دیوار خویش را