صائب تبریزی (غزلیات)/خدایا قطره‌ام را شورش دریا کرامت کن

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۲۲ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' صائب تبریزی (غزلیات) (خدایا قطره‌ام را شورش دریا کرامت کن)
از صائب تبریزی
'


خدایا قطره‌ام را شورش دریا کرامت کن دل خون گشته و مژگان خونپالا کرامت کن
نمی‌گردانی از من راه اگر سیل ملامت را کف خاک مرا پیشانی صحرا کرامت کن
دل مینای می را می‌کند جام نگون خالی دل پر خون چو دادی، چشم خونپالا کرامت کن
درین وحشت سرا تا کی اسیر آب وگل باشم؟ مرا راهی به سوی عالم بالا کرامت کن
به گرداب بلا انداختی چون کشتی ما را لبی خشک از شکایت چون لب دریا کرامت کن
حضور گلشن جنت به زاهد باد ارزانی مرا یک گل زمین از ساحت دلها کرامت کن
بهار طبع صائب، فکر جوش تازه‌ای دارد نسیم گلستانش را دم عیسی کرامت کن