صائب تبریزی (غزلیات)/خاکی به لب گور فشاندیم و گذشتیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | صائب تبریزی (غزلیات) (خاکی به لب گور فشاندیم و گذشتیم) از صائب تبریزی |
' |
خاکی به لب گور فشاندیم و گذشتیم | ما مرکب ازین رخنه جهاندیم و گذشتیم | |
چون ابر بهار آنچه ازین بحر گرفتیم | در جیب صدف پاک فشاندیم و گذشتیم | |
چون سایهی مرغان هوا در سفر خاک | آزار به موری نرساندیم و گذشتیم | |
گر قسمت ما باده، و گر خون جگر بود | ما نوبت خود را گذراندیم و گذشتیم | |
کردیم عنانداری دل تا دم آخر | گلگون هوس را ندواندیم و گذشتیم | |
هر چند که در دیدهی ما خار شکستند | خاری به دل کس نخلاندیم و گذشتیم | |
فریاد که از کوتهی بازوی اقبال | دستی به دو عالم نفشاندیم و گذشتیم | |
صد تلخ چشیدیم زهر بی مزه صائب | تلخی به حریفان نچشاندیم و گذشتیم |