شیخ بهائی (مثنویات پراکنده)/گر نبود خنگ مطلی لگام
نسخهٔ تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۵۶ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
' | شیخ بهایی (مثنویات پراکنده) (گر نبود خنگ مطلی لگام) از شیخ بهایی |
' |
گر نبود خنگ مطلی لگام زد بتوان بر قدم خویش گام ور نبود مشربه از زر ناب با دو کف دست، توان خورد آب ور نبود بر سر خوان، آن و این هم بتوان ساخت به نان جوین ور نبود جامهی اطلس تو را دلق کهن، ساتر تن بس تو را شانهی عاج ار نبود بهر ریش شانه توان کرد به انگشت خویش جمله که بینی، همه دارد عوض در عوضش، گشته میسر غرض آنچه ندارد عوض، ای هوشیار عمر عزیزیست، غنیمت شمار