سنایی غزنوی (غزلیات)/مکن آن زلف را چو دال مکن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (مکن آن زلف را چو دال مکن) از سنایی غزنوی |
' |
مکن آن زلف را چو دال مکن با دل غمگنان جدال مکن پردهی راز عاشقان بمدر کار بر کام بدسگال مکن خون حرامست خیره خیره مریز می نبیلست در سفال مکن حال خود عالمی کند حالی فتنهی نو میار و حال مکن این چه چیزست و آن همیشه که تو با خجسته همیشه فال مکن با سنایی همه عتاب میار با خراباتیان نکال مکن