سنایی غزنوی (غزلیات)/سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت) از سنایی غزنوی |
' |
سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت | اشک خون کردم ز غم چون بر من از عمدا گذشت | |
من ز غم رفتم ولی ترسیدم از نظارهای | کاندرین ساعت برین ره حور یا حورا گذشت | |
گفت خورشید خرامان دیدم و ماه سما | کز تکبر دوش او ابر بر زهرهی زهرا گذشت | |
لولو لال همی بارم ز عشقش در کنار | کز کنارم ناگهان آن لولو لالا گذشت | |
با خط مشکین ز سیمین عارضی کایزد نهاد | مورچه گویی به عمدا بر رهی بیضا گذشت | |
آنچه بر جانم رسید از عشق آن سیمین صنم | صد یکی زان بالله ار بر وامق و عذرا گذشت | |
حلقهی زلفش بدی چون عروةالوثقی مرا | ای مسلمانان فغان کان عروةالوثقا گذشت | |
دین و دنیا گفتمی در بازم اندر کار عشق | کار من با او کنون از دین و از دنیا گذشت |