سنایی غزنوی (غزلیات)/از فلک در تاب بودم دی و دوش

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سنایی غزنوی (غزلیات) (از فلک در تاب بودم دی و دوش)
از سنایی غزنوی
'


از فلک در تاب بودم دی و دوش وز غمت بی تاب بودم دی و دوش
با لب خشک از سرشک دیدگان در میان آب بودم دی و دوش
گاه می‌خوردم گه از بحر دعا روی در محراب بودم دی و دوش
بی رخ تو در میان بحر آب با نبید ناب بودم دی و دوش
از کمال هجر در صحرای درد تیر در پرتاب بودم دی و دوش
صحبت دیدار تو جستم همی گر چه با اصحاب بودم دی و دوش
بی تو لرزان و طپان بر روی خاک راست چون سیماب بودم دی و دوش