سعدی (ملحقات و مفردات)/چنان خوب رویی بدان دلربایی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (ملحقات و مفردات) (چنان خوب رویی بدان دلربایی) از سعدی |
' |
چنان خوب رویی بدان دلربایی دریغت نیاید به هر کس نمایی مرا مصلحت نیست لیکن همان به که در پرده باشی و بیرون نیایی وفا را به عهد تو دشمن گرفتم چو دیدم مرا فتنه تو بیوفایی چنین دور از خویش و بیگانه گشتم که افتاد با تو مرا آشنایی اگر نه امید وصال تو بودی ز دیده برون کردمی روشنایی نیاید تو را هیچ غم بیدل من کسی دید خود عید بیروستایی من و غم ازین پس که دور از رخ تو چه باشد اگر یک شبی پیشم آیی؟