دیوان شمس/گل سرخ دیدم شدم زعفرانی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۷ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (گل سرخ دیدم شدم زعفرانی)
از مولوی
'


گل سرخ دیدم شدم زعفرانی یکی لعل دیدم شدم زر کانی دلم چون ستاره شبی در نظاره به هر برج می‌شد به چرخ معانی چو در برج عشاق پا درنهاد او سری کرد ماهی ز افلاک جانی چو آن مه برآمد به چشمش درآمد زمین درنگنجد از آن آسمانی دلم پاره پاره بشد عشق باره که هر پاره من دهد زو نشانی چو از بامداد او سلامی بداد او مرا از سلامش ابد شد جوانی چو بر روی من دید آثار مجنون ز رحمت بیامد بر من نهانی بگفت ای فلانی چرا تو چنانی چنین من از آنم که تو آن چنانی چه سرها که داند چه درها فشاند چه ملکی که راند کسی کش بخوانی چه ماه و چه گردون چه برج و چه هامون همه رمز آنست دریاب ار آنی اگر شرح خواهی ببین شمس تبریز چو او را ببینی تو او را بدانی