دیوان شمس/چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنی
نسخهٔ تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۴۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | دیوان شمس (غزلیات) (چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنی) از مولوی |
' |
چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنی چون قضای آسمانی توبهها را بشکنی منگر اندر شور و بدمستی من ای نیک عهد بنگر آخر در میی کاندر سرم میافکنی اول از دست فراقت عاشقان را تی کنی وآنگه اندر پوستشان تا سر همه در زر کنی مه رخا سیمرغ جانی منزل تو کوه قاف از تو پرسیدن چه حاجت کز کدامین مسکنی چون کلام تو شنید از بخت نفس ناطقه کرد صد اقرار بر خود بهر جهل و الکنی چون ز غیر شمس تبریزی بریدی ای بدن در حریر و در زر و در دیبه و در ادکنی