دیوان شمس/بیا بیا که شدم در غم تو سودایی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۱۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (بیا بیا که شدم در غم تو سودایی)
از مولوی
'


بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین ببین که چه بی‌طاقتم ز شیدایی بده بده که چه آورده‌ای به تحفه مرا بنه بنه بنشین تا دمی برآسایی مرو مرو چه سبب زود زود می‌بروی بگو بگو که چرا دیر دیر می‌آیی نفس نفس زده‌ام ناله‌ها ز فرقت تو زمان زمان شده‌ام بی‌رخ تو سودایی مجو مجو پس از این زینهار راه جفا مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی برو برو که چه کژ می‌روی به شیوه گری بیا بیا که چه خوش می‌خمی به رعنایی