دیوان شمس/آمدستیم تا چنان گردیم
نسخهٔ تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۳۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | دیوان شمس (غزلیات) (آمدستیم تا چنان گردیم) از مولوی |
' |
آمدستیم تا چنان گردیم که چو خورشید جمله جان گردیم مونس و یار غمگنان باشیم گل و گلزار خاکیان گردیم چند کس را نییم خاص چو زر بر همه همچو بحر و کان گردیم جان نماییم جسم عالم را قره العین دیدگان گردیم چون زمین نیستیم یغماگاه ایمن و خوش چو آسمان گردیم هر کی ترسان بود چو ترسایان همچو ایمان بر او امان گردیم هین خمش کن از آن هم افزونیم که بر الفاظ و بر زبان گردیم