دیوان شمس/یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا) از مولوی |
' |
یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا | من خمره افیونم زنهار سرم مگشا | |
آتش به من اندرزن آتش چه زند با من | کاندر فلک افکندم صد آتش و صد غوغا | |
گر چرخ همه سر شد ور خاک همه پا شد | نی سر بهلم آن را نی پا بهلم این را | |
یا صافیه الخمر فی آنیه المولی | اسکر نفرا لدا و السکر بنا اولی |