دیوان شمس/نرم نرمک سوی رخسارش نگر
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (نرم نرمک سوی رخسارش نگر) از مولوی |
' |
نرم نرمک سوی رخسارش نگر | چشم بگشا چشم خمارش نگر | |
چون بخندد آن عقیق قیمتی | صد هزاران دل گرفتارش نگر | |
سر برآر از مستی و بیدار شو | کار و بار و بخت بیدارش نگر | |
اندرآ در باغ بیپایان دل | میوه شیرین بسیارش نگر | |
شاخههای سبز رقصانش ببین | لطف آن گلهای بیخارش نگر | |
چند بینی صورت نقش جهان | بازگرد و سوی اسرارش نگر | |
حرص بین در طبع حیوان و نبات | بعد از آن سیری و ایثارش نگر | |
حرص و سیری صنعت عشقست و بس | گر ندیدی عشق را کارش نگر | |
گر ندیدی عشق رنگ آمیز را | رنگ روی عاشق زارش نگر | |
با چنین دشوار بازاری که اوست | با زر و بیزر خریدارش نگر |