دیوان شمس/می بده ای ساقی آخرزمان

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (می بده ای ساقی آخرزمان)
از مولوی
'


می بده ای ساقی آخرزمان ای ربوده عقل‌های مردمان
خاکیان زین باده بر گردون زدند ای می تو نردبان آسمان
بشکن از باده در زندان غم وارهان جان را ز زندان غمان
تن به سان ریسمان بگداخته جان معلق می‌زند بر ریسمان
ترک ساقی گشت در ده کس نماند گرگ ماند و گوسفند و ترکمان
چون رسید این جا گمانم مست شد دل گرفته خوش بغل‌های گمان