دیوان شمس/من اشتر مست شهریارم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (من اشتر مست شهریارم) از مولوی |
' |
من اشتر مست شهریارم | آن خایم کز گلو برآرم | |
چون گلبن روی اوست خویم | اشکوفه من بود نثارم | |
چون بحر اگر ترش کنم رو | پرگوهر و در بود کنارم | |
گر یار وصال ما نجوید | با عشق وصال یار غارم | |
خواری که به پیش خلق عار است | آن عار شدهست افتخارم | |
باد منطق برون کن از لنج | کز باد نطق در این غبارم |