دیوان شمس/خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم) از مولوی |
' |
خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم | که از سفهش بس سر انگشت گزیدیم | |
گر هیچ گریزی بگریز از هوس خویش | زیرا همه رنج از هوس بیهده دیدیم | |
والله که مفری بجز از فر رخش نیست | کاندر خضر و گلشن او می نگریدیم | |
هر روز که برخیزی رو پاک بشویی | آن سوی دو ای دل که گه درد دویدیم | |
آن سوی که در ساعت دشوار دل خلق | آید که خدایا همه محتاج و مریدیم | |
هر دانه که چیدیم هله دام بلا بود | سوی تو پراشکسته و تن خسته پریدیم |