دیوان شمس/بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما) از مولوی |
' |
بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما | زیرا نمیدانی شدن همرنگ ما همرنگ ما | |
از حملههای جند او وز زخمهای تند او | سالم نماند یک رگت بر چنگ ما بر چنگ ما | |
اول شرابی درکشی سرمست گردی از خوشی | بیخود شوی آنگه کنی آهنگ ما آهنگ ما | |
زین باده میخواهی برو اول تنک چون شیشه شو | چون شیشه گشتی برشکن بر سنگ ما بر سنگ ما | |
هر کان می احمر خورد بابرگ گردد برخورد | از دل فراخیها برد دلتنگ ما دلتنگ ما | |
بس جرهها در جو زند بس بربط شش تو زند | بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما | |
ماده است مریخ زمن این جا در این خنجر زدن | با مقنعه کی تان شدن در جنگ ما در جنگ ما | |
گر تیغ خواهی تو ز خور از بدر برسازی سپر | گر قیصری اندرگذر از زنگ ما از زنگ ما | |
اسحاق شو در نحر ما خاموش شو در بحر ما | تا نشکند کشتی تو در گنگ ما در گنگ ما |