دیوان شمس/با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی) از مولوی |
' |
با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی | رو که بدین عاشقی سخت عظیم گولکی | |
ای تو فضول در هوا ای تو ملول در خدا | چون تو از آن قان نهای رو که یکی مغولکی | |
مستک خویش گشتهای گه ترشک گهی خوشک | نازک و کبرکت که چه در هنرک نغولکی | |
گر تو کتاب خانهای طالب باغ جان نهای | گر چه اصیلکی ولی خواجه تو بیاصولکی | |
رو تو به کیمیای جان مس وجود خرج کن | تا نشوی از او چو زر در غم نیم پولکی | |
گفتم با ضمیر خود چند خیال جسمیان | یا تو ز هر فسردهای سوی دلم رسولکی | |
نور خدایگان جان در تبریز شمس دین | کرد طریق سالکان ایمن اگر تو غولکی |