خواجوی کرمانی (غزلیات)/میگذشتی و من از دور نظر میکردم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (میگذشتی و من از دور نظر میکردم) از خواجوی کرمانی |
' |
میگذشتی و من از دور نظر میکردم | خاک پایت همه برتارک سر میکردم | |
خرقهی ابر بخونابه فرو میبردم | دامن کوه پر از لعل و گهر میکردم | |
چون بجز ماه ندیدم که برویت مانست | نسبت روی تو زانرو بقمر میکردم | |
تا مگر با تو بزر وصل مهیا گردد | مس رخسار ز سودای تو زر میکردم | |
هرنفس کز دهن تنگ تو میکردم یاد | ملک هستی ز دل تنگ بدر میکردم | |
دهن غنچهی سیراب چو خندان میشد | یاد آن پستهی چون تنگ شکر میکردم | |
چهرهی باغ بخونابه فرو میشستم | دهن چشمه پر از للی تر میکردم | |
چون بیاد لب میگون تو میخورد شراب | جام خواجو همه پرخون جگر میکردم |