خواجوی کرمانی (غزلیات)/سنبلش غارت ایمان نکند چون نکند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (سنبلش غارت ایمان نکند چون نکند) از خواجوی کرمانی |
' |
سنبلش غارت ایمان نکند چون نکند | لب لعلش مدد جان نکند چون نکند | |
گر چه دربان ندهد راه ولیکن درویش | التماس از در سلطان نکند چون نکند | |
هر که زین رهگذرش پای فرو رفت به گل | میل آن سرو خرامان نکند چون نکند | |
چون تو در بادیه بر دست نهی آب زلال | تشنه را آرزوی آن نکند چون نکند | |
کافر زلف تو چون روی ز ایمان پیچد | قصد آزار مسلمان نکند چون نکند | |
طالب لعل توام کانکه بظلمات افتاد | طلب چشمهی حیوان نکند چون نکند | |
باغبانرا که ز غلغل همه شب خواب نبرد | شور بر مرغ سحر خوان نکند چون نکند | |
صبر ایوب کسی را که نباشد در رنج | حذر از محنت کرمان نکند چون نکند | |
چون درین مرحله خواجو اثر از گنج نیافت | ترک این منزل ویران نکند چون نکند |