خواجوی کرمانی (غزلیات)/خطی کز تیره شب برخور نوشتست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (خطی کز تیره شب برخور نوشتست) از خواجوی کرمانی |
' |
خطی کز تیره شب برخور نوشتست | چه خطست آن که بس در خور نوشتست | |
اگر چه در خورست آن خط ولیکن | خطا کردست کان برخور نوشست | |
خطا گفتم مگر سلطان حسنش | براتی بر شه خاور نوشتست | |
و گر نی اجری خیل حبش را | خراج روم بر قیصر نوشتست | |
و یا توقیع ملک دلبری را | مثالی بر مه از عنبر نوشتست | |
بشیرینی بتم بستست گوئی | بدان افسون که برشکر نوشتست | |
همه راز نهانم مردم چشم | بیاقوت روان بر زر نوشتست | |
تو گوئی منشی دیوان تقدیر | مرا این در ازل بر سر نوشتست | |
بچشم عیب در خواج میبینید | چو میدانید کاینش سرنوشتست |