خواجوی کرمانی (غزلیات)/تا درد نیابند دوا را نشناسند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (تا درد نیابند دوا را نشناسند) از خواجوی کرمانی |
' |
تا درد نیابند دوا را نشناسند | تا رنج نبیند شفا را نشناسند | |
آنها که چو ماهی این بحر نگردند | شک نیست که ماهیت ما را نشناسند | |
با عشق و هوا برگ و نواراست نیاید | خاموش که عشاق نوا را نشناسند | |
منصور بقا از گذر دار فنا یافت | نا گشته فنا دار بقا را نشناسند | |
تا معتکفان حرم کعبهی وحدت | خود را نشناسند خدا را نشناسند | |
یاران وفادار جفا را نپسندند | خوبان جفا کار وفا را نشناسند | |
آنها که ندارند نم چشم و غم دل | خاصیت این آب و هوا را نشناسند | |
با عشق تو زیبایی خوبان ننماید | با پرتو خورشید سها را نشناسند | |
خواجو چه عجب باشد ارش کس نشناسد | شاهان جهاندار گدا را نشناسند |