خواجوی کرمانی (غزلیات)/بیمار چشم مست تو رنجور خوشترست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (بیمار چشم مست تو رنجور خوشترست) از خواجوی کرمانی |
' |
بیمار چشم مست تو رنجور خوشترست | لفظ خوشت ز لل منثور خوشترست | |
عکس رخ تو در شکن طرهی سیاه | از نور شمع در شب دیجور خوشترست | |
صحبت خوشست لیکن اگر نیک بنگری | جادوی ناتوان تو رنجور خوشترست | |
بشکن خمار من بلب لعل جانفزای | کان چشم مست تست که مخمور خوشترست | |
مشنو که روضه بی می و معشوق خوش بود | زیرا که نالهی دهل از دور خوشترست | |
عشرت خوشست خاصه در ایام نوبهار | لیکن بدور دختر انگور خوشترست | |
در پای گل ترنم بلبل خوشست لیک | آواز چنگ و نغمهی طنبور خوسترست | |
منظور اگر نظر بودش با تو خوش بود | اما نظر بطلعت منظور خوشترست | |
گفتم کمند زلف تو معذورم ار کشم | در تاب رفت و گفت که معذور خوشترست | |
خواجو کنونکه موکب سلطان گل رسید | بستان خوشست و مجلس دستور خوشترست |