خواجوی کرمانی (غزلیات)/به خشم رفتهی ما گر به صلح باز آید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (به خشم رفتهی ما گر به صلح باز آید) از خواجوی کرمانی |
' |
به خشم رفتهی ما گر به صلح باز آید | سعادت ابدی از درم فراز آید | |
حکایت شب هجر و حدیث طره دوست | اگر سواد کنم قصهئی دراز آید | |
چو یاد قامت دلجوی او کند شمشاد | رود بطرف لب جوی و در نماز آید | |
برآید از دل مشتاق کعبه نالهی زار | اگر بگوش وی آوازه حجاز آید | |
کجا بملک جهان سردر آورد محمود | اگر چنانک گدای در ایاز آید | |
زهی سعادت آنکس که از پی مقصود | رود بطالع سعد و سعید باز آید | |
کی از هوای تو باز آیدم دل مجروح | که پشه باز نیاید چو صید باز آید | |
دلی که در خم زلفت فتاد اگر سنگست | ز مهر روی تو چون موم در گداز آید | |
چو عود هر که ز عشاق دم زند خواجو | ز سوز فارغ و از ساز بی نیاز آید |