خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای مرغ خوشنوا چه فرو بستهئی نفس
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای مرغ خوشنوا چه فرو بستهئی نفس) از خواجوی کرمانی |
' |
ای مرغ خوشنوا چه فرو بستهئی نفس | برکش ز طرف پردهسرا نالهی جرس | |
چون نغمه ساز گلشن روحانیان توئی | خاموش تا به چند نشینی درین قفس | |
تا کی درین مزابل سفلی کنی نزول | قانع مشو ز روضهی رضوان بخار و خس | |
اهل خرد متابعت نفس کی کنند | شاه جهان چگونه شود بندهی عسس | |
تنگ شکر بریزد ازین بوم شوره ناک | پرواز کن وگرنه بتنگ آئی از مگس | |
در راه مهر نیست بجز سایه همنشین | در کوی عشق نیست بجز ناله همنفس | |
مستعجلی و روی بگردانده از طریق | مستسقی و جان بلب آورده در ارس | |
با برهمن مگو سخن شرع بعد ازین | وز اهرمن مجو صفت عرش ازین سپس | |
عمر عزیز چون بهوس صرف کردهئی | جان عزیز را مده آخر درین هوس | |
آزاد باش و بندهی احساس کس مشو | کازاده آن بود که نگردد اسیر کس | |
خواجو ترا چو ناله به فریاد میرسد | دریاب خویش را و به فریاد خویش رس |