خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای سر زلف تو لیلی و جهانی مجنون
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای سر زلف تو لیلی و جهانی مجنون) از خواجوی کرمانی |
' |
ای سر زلف تو لیلی و جهانی مجنون | عالمی بر شکن زلف سیاهت مفتون | |
خسروان شکر شیرین سخنت را فرهاد | عاقلان طرهی لیلی صفتت را مجنون | |
خال زنگیت سیاهیست بغایت مقبل | زلف هندوت بلالیست بغایت میمون | |
سر موئیست میان تو ولی یکسر موی | در کنار من دلخسته ترا نیست سکون | |
از میان تو هر آن نکته که صورت بستم | بجز این معنی باریک نیامد بیرون | |
کاف و نون پیش من آنست که خود ممکن نیست | مگر آن زلف چو کاف و خم ابروی چو نون | |
چشم خونخوار تو چون تشنه بخون دل ماست | هست دور از تو مرا چشمی و صد چشمهی خون | |
چون فغان من دلسوخته از گردونست | میرسانم همه شب آه و فلک بر گردون | |
هست یاقوت تو چون گفتهی خواجو شیرین | مهر رخسار تو چون محنت او روز فزون |