حفظ اصول مشروطیت و آزادی
حفظ اصول مشروطیت و آزادی
کانستیتیوشنال مونارکی یا پادشاهی مشروطه و آزادی ملت ایران، از یکدیگر جدانشدنی هستند و به یکدیگر پیوند خوردهاند که این دستاورد کوشش و از خودگذشتگی همه طبقههای مردم ایران است. ما ایرانیان بر آنیم که اساس مقدس مشروطیت را پایدار و استوار نماییم و برای حفظ آزادی ملت از جان خود دریغ نخواهیم داشت. افسوس که مزدوران سالیان است که تلاش کردهاند تا ملت ایران را با پنهان ساختن بنیاد و اصول محترم قانون اساسی مشروطه گیج و سر در گم نمایند. دریغا که به سبب نبود آموزش قانون اساسی مشروطه در دوران تحصیلی از دبستان تا فوق دکترا ، برای ملت ایران روشن نیست که اصول مشروطه شاهنشاهی و احترام به قوانین چیست؟ این اساس مقدس که حافظ حقوق ملت ایران است را باید از دستبرد مزدوران و استعمارگران پاس داریم و این قانون اساسی مشروطه که پناهگاهی است برای ملت ایران را باید در برابر زور و تجاوز حفظ نماییم.
هنگام کلاهبرداری بزرگ از ملت ایران در سال ۱۳۵۸ گفتند که قانون اساسی مشروطه را کنار میگذاریم و قانون اساسی دیگری مینویسیم. ملت ایران شگفت زده دیدند که چه نوشتار بی سر و تهی به عنوان قانون اساسی جمهوری اسلامی را به آنان غالب کردند. نوشتاری که به هیچ روی قانون اساسی نیست و اساس مقدس مشروطیت که حقوق ملت ایران، آزادی ملت ایران را دزدیدند ، قدرت را از دست ملت ایران ربودند، سه قوه که از ملت ایران بر میآید و در واقع ملت هستند که قدرت بر قوه قانونگذاری، قوه مجریه با اجراییه و قوه دادوری یا دادگستری یا قضاییه را دارند، از دست ملت ایران بیرون کشیدند و در دست یک رهبر گذاردند.
رهبر کسی است که مدعی است که قدرت خود را از الله گرفته است و الله است که تنها قانونگذار است. ما در درازای این چهل و هفت سال دیدیم که این ترکیب منحوس چه بر سر ملت و کشور ایران آورد. ملت ثروتمند و غنی ایران، به ملت تهی دست و گدا دگرگون شده است و پول ملت ایران برای گروههای تروریستی هزینه میشود. رفاه حماس و حزب الله و حوتیها برای رهبر به رفاه ملت ایران برتر است. اکنون دوباره گروه نوفدیها به راه افتادهاند که به ملت ایران میگویند ما قدرت را در دست میگیریم و میان دو تا سه سال دیگر ملت ایران دارای قانون اساسی خواهد شد. به به
چه اندازه این کسان ملت ایران را نادان میپندارند که میپندارند مردم دوباره در همان تله خواهند افتاد. این از کجا میآید که پیوسته گروههایی سر و کله اشان پیدا میشود و میخواهند برای ملت ایران قانون اساسی بنویسند. از مردک گور به گور شده شجریان قانون اساسی نوشته که نزد تروریست هموند سازمان تروریستی جوانان حزب توده به امانت گذاشته است. و چندین معلوم الحال دیگر که در تلویزیونهای برون مرزی شکر خوری میکنند.
این دفترچه نوفدی قرارداد استعماری ۱۹۱۹ ایران و انگلیس را به یاد میآورد که بر اساس این قرارداد استعماری ایران کشوری تحتالحمایه انگلستان درآمد. این قرارداد با امضای حسن وثوق وثوقالدوله نخستوزیر و برادر بزرگ احمد قوام قوامالسلطنه، اکبر میرزا صارمالدوله وزیر دارایی و فیروز میرزا نصرتالدوله (فرزند فرمانفرما) وزیر خارجه بسته شد. لرد جرج ناتانیل کرزون وزیر خارجه بریتانیا تنظیم کننده این قرارداد ننگین با همدستی پرسی زکریا کاکس سفیر انگلستان در ایران بود. در دفترچه نوفدی از آغاز تا پایان کوشش بر این است که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران بر جایگاه اعتبار و قدرتش ننشیند و شاهنشاهی به ایران بازنگردد.
این کلاهبرداری از کجا میآید که با همه قدرت کوشش میکنند که قانون اساسی مشروطه بر جایگاه اعتبارش بازنگردد؟ پاسخ روشن است. این دفترچه از سوی کسانی میآید که میخواهند همه قراردادهایی که رژیم اسلامی بسته است از فروش آب و برق و نفت و گاز و بخشهایی از خاک ایران معتبر بمانند. این دفترچه از سوی کسانی میآید که قاتلان و دزدان و دشمنان ملت ایران با بخشش همگانی بدون مجازات بمانند و خون ملت ایران که چهل و هفت سال است ریخته میشود و فرزندان برومند این کشور یکی پس از دیگری اعدام میشوند به فراموشی سپرده شود. این دفترچه از سوی کسانی میآید که میخواهند مصیبتی که بر ملت ایران وارد شده است و رژیم اسلامی زندگی را بر ملت ایران سیاه و تنگ است به فراموشی سپرده شود. این دفترچه از سوی کسانی میآید که میخواهند کشور ایران در رده کشورهای با رژیمهای خراب و ناکارآمد مانند افغانستان و سوریه، عراق، لبنان، یمن، سومالی، لیبی و دیگر کشورهای بدبخت و درمانده.
نداشتن سواد و آگاهی درباره قانون اساسی و قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی، ما را در چنین وضعیتی قرارداده است که چنین دفترچه ننگینی برای ما ایرانیان نوشته شود. نگاهی بیاندازیم به قانون اساسی مشروطه. واژه قانون اساسی میگوید که این قانون، پایه و چارچوب همه قانونهایی است که مجلس شورای ملی مینویسد. این اساس بر روی سه پایه استوار شده است.
۱- قدرت از سوی ملت میآید (اصل بیست و ششم متمم قانون اساسی
۲- قدرت که از ملت بر میآید در سه قوه مقننه و مجریه و قضاییه تقسیم میشود و این سه قوه از یکدیگر جدا و مستقل هستند. (اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی)
۳ - حقوق انسانی و شهروندی (اصل ۸ تا ۲۵ متمم قانون اساسی) که حقوق ملت ایران در آن نگاهبانی میشود تا به این روز مذلت و بدبختی نیفتند
بازگردیم و نگاهی به قدرت ملت که در سه قوه بخش شده است بیاندازیم: ۱- نوشتن و تصویب قانون که در دست مجلس شورای ملی است ۲- اجرای قوانین تصویب شده از سوی مجلس شورای ملی در دست شاهنشاه ایران ریاست دولت یعنی نخست وزیر و وزیران است. خویشکاریهای پادشاه که از سوی ملت ایران به شاه داده شده است در متمم قانون اساسی اصل سی و پنجم تا پنجاه و هفت آمده است. . ۳- اینکه قوانین تصویب شده از سوی مجلس شورای ملی درست به کار گرفته میشوند و شکسته نمیگردند و زیر پا نهاده نمیشوند با قوه دادوری یا دادگستری است.
چرا ملت ایران با شاهنشاهی ایران پیوند دارد و با جمهوری بیگانه است. نخست اینکه کشور ایران بیش از دو هزار و پانصد سال تاریخ شاهنشاهی دارد و با پادشاهی در ژاپن میتوان آن را مقایسه کرد. چگونه است که ژاپن میتواند پادشاهی اش را ادامه دهد اما برای ایران همه جلوگیری میکنند که پادشاهی ایران بازگردد. پادشاه همواره نماد و سمبل ایران بوده است و اگر نگاهی به کارنامه دو شاهنشاه پهلوی بیانداریم باید بگوییم که این دو کشور پهناور عقب مانده، گدا و بیماری زده و بیسواد ایران را به کشوری مدرن و پیشرفته و با احترام بین المللی دگرگون ساختند.
این نیرنگ نوین نوفدیها که ایران را به جمهوری دگرگون سازند و دوباره سر ملت ایران کلاه بگذارند کاملا شکست خورد. بنابراین ملت ایران یک سدا میخواهند شاهنشاهشان را بازگردانند و قانون اساسی مشروطه را بر جایگاه اعتبارش بنشانند. به آنچه بازگردانند که موفقیت آمیز بود و برای ملت ایران رفاه و سربلندی و امنیت و احترام به ارمغان آورد. زمانی که ما بی درنگ بدون اتلاف وقت، قانون اساسی مشروطه را بر جایگاه اعتبارش بنشانیم دیگر نباید دو تا سه سال منتظر بمانیم تا مشتی میمون با نوشتاری که سر و ته آن معلوم نیست و به نفع استعمارگران و دزدان و قوادان و ایران فروشان است برای ملت و کشور ایران تکلیف معین کنند.
نقش اعلیحضرت رضا شاه دوم برای همگان روشن است. ایشان در قانون اساسی مشروطه به عنوان ولیعهد ایران میباشند که پس از پدر تاجدارشان شاهنشاه ایران خواهند بود. اصل سی و ششم به ولیعهد ایران این قدرت و حق را میدهد که نشان آریامهر را بر سر برگه خود بیاورند. این اصل به ولیعهد ایران این حق و این قدرت را میدهد که با سران کشورها در باره سرنوشت کشور و ملت ایران به گفتگو بنشینند. و منافع ملت ایران را حافظ باشد.
این اصل مانند تیری است که بر قلب کثیف این اسلامیون و چپیها مینشیند، بدین روی است که اینان میخواهند حتما یک قانون اساسی دیگر به ملت ایران بفروشند که نام پهلوی دیگر وجود نداشته باشد. این مزدوران میخواهند که تاریخ ایران را از میان بردارند و آنچه که پهلوی در پنجاه و هفت سال شاهنشاهی پرافتخارش برای ایران و ایرانیان انجام داد محو شود و دیگر نباشد.
خویشکاری دیگر والاحضرت همایون رضا پهلوی این است که شاهنشاه ایران بودن را بپذیرند و در برابر مجلس پر افتخار شورای ملی که نمایندگان ملت ایران در انجا نشستهاند سوگند پادشاهی یاد کنند. ما ملت ایران به نهاد خیزش ملی نیازی نداریم همانگونه که نوفدیها در این دفترچه ننگین نوشتهاند. آنچه ملت ایران بی درنگ به آن نیاز دارد برگزاری انتخابات آزاد و تشکیل مجلس شورای ملی است. این انتخابات بر پایه قانون انتخابات مصوب مجلس شورای ملی سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی برگزار میشود. انتخابات میتواند در حوزههای انتخاباتی در هر کجای ایران که هستند از هم اکنون سازمان داده شود.
ایرانیان نژاده که خود را کاندید مینمایند باید در حوزه انتخاباتی خود سالیان زندگی کرده باشند و باید شناخته شده باشند. با این کار همه کسانی چون این نوفدیها که از برون مرز میآیند راهی به مجلس شورای ملی ایران نخواهند داشت و ملت ایران نیازی به مجلس خبرگان رهبری ندارد که کاندیدها را دست چین کند بنابراین بی درنگ مجلس خبرگان رهبری منحل میشود
نوفدیها در دفترچه کثیف خود نوشتهاند که نهاد خیزش ملی را رهبر اداره میکند اینکه این ناکسان واژه رهبر را به کار میگیرند نشان میدهد که اینان ژرف در واژگان رژیم اسلامی غرق هستند و از آنها بر میآیند.
این نوفدیهای معلوم الحال نوشتهاند که نهاد خیزش ملی بازوی سیاستگذاری و تصمیم گیری رهبر خیزش ملی محسوب میشود. اینکه این نوفدیها واژه رهبر را به کار میگیرند برای همگان آشکار میسازد که کسانی که این دفترچه را نوشتهاند فرستادگان جمهوری اسلامی میباشند. افزون بر این، این ناکسان نوشتهاند که این نهاد خیزش ملی برای ملت ایران نقش قوه مقننه را بازی میکند ای لعنت به هر چه مزدور است.
پس از اینکه والاحضرت ولیعهد سوگند پادشاهی در برابر مجلس شورای ملی یاد کردند، آنگاه اعلیحضرت رضا شاه دوم خویشکاری نخست خویش که نامیدن نخست وزیر است را انجام میدهند. این بدان چم است که این ناکسان نوفدی که از دولت گذار میگویند کور خواندهاند. ملت ایران به یک دولت حقیقی و دلسوز و ایرانی نیاز دارد که از مجلس شورای ملی رای اعتماد بگیرد.
چکیده آنچه که گفتیم: گام نخست پس از فروپاشی رژیم اسلامی، برگزاری مجلس شورای ملی بر پایه قانون انتخابات مصوب مجلس شورای ملی سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی. مجلس شورای ملی نماینده ملت ایران و نماد اراده ملت ایران است. این مجلس برای هر گونه پروسه سیاسی در کشور تصمیم میگیرد. پس از اینکه شاهنشاه ایران در برابر مجلس شورای ملی سوگند یاد کرد، ملت شاهنشاهی ایران را که ودیعهای است به اعلیحضرت رضا پهلوی رضا شاه دوم پیشکش میکند. این مجلس رای اعتماد به دولت رضا شاه دوم میدهد و این مجلس قوانین نوینی را تصویب خواهد کرد، سازمانها و نهادهای رژیم را منحل خواهد نمود.
شانزده سال پیش که من گوینده ایده که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران را بر جایگاه اعتبارش بنشانیم، شمار اندکی از آن پیشباز کردند. در این سالها بسیاری آگاه شدند و خواهان قانون اساسی مشروطه که داشتیم گردیدند. در این سالها گروهایی که میخواستند قانون اساسی نوینی بنویسند آمدند و رفتند. این نیز در باره این نوفدیها صدق میکند که با این دفترچه افتضاح برای نگاهبانی و زمان خریدن برای رژیم اسلامی نوشته شده است با این هیاهویی که راه انداختهاند! گوش کن مزدور با توام. تنها چیزی که بر جای پایدار میماند قانون اساسی مشروطه ایران است که بخشی از تاریخ ما است.
نگاهی بیاندازیم به مقدمه به اصطلاح قانون اساسی رژیم اسلامی که درباره حکومت اسلامی میگوید: طرح حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه که در اوج خفقان و اختناق رژیم استبدادی از سوی امام خمینی ارائه شد انگیزه مشخص و منسجم نوینی را در مردم مسلمان ایجاد نمود و راه اصیل مبارزه مکتبی اسلام را گشود که تلاش مبارزان مسلمان و متعهد را در داخل و خارج کشور فشردهتر ساخت.
سالیانی که ایرانیان با مشروطه شاهنشاهی زندگی کردند این ناکسان آن را اوج خفقان و اختناق رژیم استبدادی میخوانند. طرح ولایت فقیه به عنوان راه اصیل مبارزه مکتبی اسلام را گشود. امروز ما میتوانیم ببنیم که طرح ولایت فقیه ملت و کشور ایران را به نابودی کشاند. فقر و بیچارگی آن اندازه گسترده است که تهیه نان خالی برای مردم دشوار شده است. رژیم اسلامی بر آن است که دوباره نان و بنزین را گرانتر کند. هفته پیش نیز رژیم آغاز به بهره برداری از معادن طلای سقز نمود. آن زمان در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی زمانی که تظاهرات علیه آریامهر و حکومت مشروطه شاهنشاهی را خائینین سازمان میدادند، یک نان سنگلک اعلا با گندم خوب پنج ریال بود، ملت در رفاه و آسایش بود و با سرافرازی بدون ویزا به کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای جهان سفر میکرد.
بازگردیم به مقدمه به اصطلاح قانون اساسی رژیم در بخش بهایی که ملت پرداخت میگوید: نهال انقلاب پس از یک سال و اندی مبارزه مستمر و پیگیر با باروری از خون بیش از شصت هزار شهید و صدهزار زخمی و معلول و با بر جای نهادن میلیاردها تومان خسارت مالی در میان فریادهای "استقلال، آزادی، حکومت اسلامی" به ثمر نشست. ناکسان، دشمنان ایران و ایرانی این رقمها مال شماست که از ساعت نخست ۲۲ بهمن، بزرگان ایران را به قتل رساندید و جوانان ایران را در زندانها اعدام کردید و تا به امروز ایرانی میکشید.
این خمینی چیان با همدستی روزنامه نگاران پروپاندا راه انداختند که استقلال آزادی جمهوری اسلامی. اما آنچه که برای ملت ایران آوردید ترور و اعدام و قتل و جنایت علیه ملت ایران و گستردن آدم کشی در سراسر جهان. با درآمد نفت ایران، پولی که به ملت ایران تعلق دارد، حزب الله و حماس و حوتی و گروههای تروریستی ریز و درشت ساختید. شعار انقلاب مشروطه « عدالت » بود . ما برای ملت ایران عدالت میخواهیم. ما برای ملت ایران قدرت در حکومت را در دست داشته باشد و نه رهبر که شما خانیئن برای ملت ایران ساختید و همه قدرتها را به یک نفر دادید. ما بازگشت شاهنشاه مشروطه را میخواهیم که ریاست قوه مجریه را داراست . ما دادگستری سکولار میخواهیم که بر پایه قوانین سکولار حکم کند. ما انتخابات آزاد میخواهیم که نمایندگان حقیقی ملت ایران در مجلس شورای ملی جای بگیرند. کسانی که منافع اهالی در هر حوزه انتخاباتی را نماینده باشند. ایرانیان میدانند که چگونه یک حکومت را سامان دهند و حقوق خود و قانون اساسی خود را میدانند و میشناسند. ملت ایران میدانند که این پروپاگاند که اگر جمهوری اسلامی برود آنگاه هرج و مرج می شود، اگر رژیم اسلامی برود، حکومت نوینی بر پا میشود که صلح در خاورمیانه و در درون ایران را برقرار میسازد.
اگر رژیم اسلامی برود آنگاه ترور پایان میپذیرد. اگر رژیم اسلامی گورش گم شود درآمد کشور به خزانه دولت ریخته میشود و برای رفاه و آسایش ملت ایران هزینه خواهد شد. ایران دوباره یک شکوفایی اقتصادی خواهد داشت با رشد دو رقمی که داشتیم. این شکوفایی اقتصادی، اقتصاد جهانی را شکوفا خواهد کرد. هنگامی که صلح در خاورمیانه برقرار شود امنیت و رفاه در سراسر جهان برقرار خواهد شد.
رژیم اسلامی در فاز پایانی فروپاشی است. در این فاز رژیم کوشش میکند که زمان بخرد. ملایان میدانند که باید بروند اما هر روزی که در ایران هستند ثروتمندتر و ثروتمندتر میشوند. بدین روی، رژیم سیرکهای چون سیرک مونیخ بر پا میکند تا نوفدیها دفترچه ننگین زمان خریدن برای جمهوری ننگین اسلامی را به عنوان راه کار به مردم ایران بفروشند. این نوفدیها میخواهند سر مردم ایران کلاه بگذارند و سه سال به درازا بکشد که بررسی کنند چه قانونی از جمهوری اسلامی بماند و کدام برود. این ناکسان نوفدی میخواهند برای این قافله دزدان آدمکش عفو عمومی بخرند تا خوش و خرم با پول دزدی زندگی لوکس خود را ادامه دهند.
تولههای آخوندها در برون مرز شبکه بین المللی مولتی میلیاردها را راه انداختهاند از کانادا و امریکا و اسپانیا – اکنون چند سال زمان نیاز دارند که ثروت دزدی خود را به جاهای امن ببرند و تا لحظه پایانی ثروت ایران را از زمین زر خیز این خاک و بوم بیرون بکشند.
دفترچه ننگین نوفدی را به اشغال دانی بیاندازید و قانون اساسی مشروطه را بیاموزید و در دست داشته باشید که برگه شناسایی ما ایرانیان است.
در برنامه آینده خواهیم گفت که چگونه اسلام را وارد قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی کردند.
جاوید شاه – پاینده ایران – برقرار قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران و در اهتزاز پرچم زیبای سه رنگ شیر و خورشید نشان و تاجدار ایران.