حافظ (غزلیات)/دوش رفتم به در میکده خواب آلوده

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۲۹ توسط Hushang (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' حافظ (غزلیات) (دوش رفتم به در میکده خواب آلوده)
از حافظ
'


دوش رفتم به در میکده خواب آلوده خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده
آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده
شست و شویی کن و آن گه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
به هوای لب شیرین پسران چند کنی جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده
به طهارت گذران منزل پیری و مکن خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به درآی که صفایی ندهد آب تراب آلوده
گفتم ای جان جهان دفتر گل عیبی نیست که شود فصل بهار از می ناب آلوده
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش آه از این لطف به انواع عتاب آلوده