حافظ (غزلیات)/دامن کشان همیشد در شرب زرکشیده
نسخهٔ تاریخ ۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۴۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها)
' | حافظ (غزلیات) (دامن کشان همیشد در شرب زرکشیده) از حافظ |
' |
دامن کشان همیشد در شرب زرکشیده صد ماهرو ز رشکش جیب قصب دریده از تاب آتش می، بر گرد عارضش خوی چون قطرههای شبنم بر برگ گل چکیده لفظی فصیح شیرین قدی بلند چابک رویی لطیف زیبا، چشمی خوش کشیده یاقوت جان فزایش از آب لطف زاده شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده آن لعل دلکشش بین وآن خندهی دل آشوب وآن رفتن خوشش بین وآن گامِ آرمیده آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد یاران، چه چاره سازم با این دل رمیده زنهار تا توانی اهل نظر میازار دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده تا کی کشم عتیبت از چشمِ دلفریبت روزی کرشمهای کن ای یار برگزیده گر خاطر شریفت رنجیده شد ز حافظ بازآ که توبه کردیم از گفته و شنیده بس شکر بازگویم در بندگی خواجه گر اوفتد به دستم آن میوهی رسیده