حافظ (غزلیات)/خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۴ توسط Hushang (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' حافظ (غزلیات) (خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست)
از حافظ
'


خواب آن نرگس فَتّانِ تو بی چیزی نیست تاب آن زلف پریشان تو بی چیزی نیست
از لبت شیر روان بود که من می‌گفتم این شکر گِرد نمکدان تو بی چیزی نیست
جان درازی تو بادا که یقین می‌دانم در کمان ناوَک مُژگان تو بی چیزی نیست
مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق ای دل! این ناله و اَفغان تو بی چیزی نیست
دوش، باد از سر کویش به گلستان بگذشت ای گل! این چاک گریبان تو بی چیزی نیست
درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست