حافظ (غزلیات)/الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها) از حافظ |
' |
ألا یا أیها السّاقی! أدر کأساً وناوِلها! | که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها | |
به بوی نافهای کآخر صبا زان طره بگشاید | ز تاب جعد مشکینش، چه خون افتاد در دلها! | |
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید! | که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها | |
مرا در منزل جانان چه امن و عیش , چون هر دم | جرس فریاد میدارد که «بربندید محملها» | |
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل | کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟ | |
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخِر | نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها؟ | |
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ! | متیٰ ما تلق من تهویٰ، دعِ الدنیا و اهملها |