حافظ (مقطعات)/به من سلام فرستاد دوستی امروز
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (مقطعات) (به من سلام فرستاد دوستی امروز) از حافظ |
' |
به من سلام فرستاد دوستی امروز | که ای نتیجهی کلکت سواد بینایی | |
پس از دو سال که بختت به خانه باز آورد | چرا ز خانهی خواجه به در نمیآیی | |
جواب دادم و گفتم بدار معذورم | که این طریقه نه خودکامیست و خودرایی | |
وکیل قاضیام اندر گذر کمین کردهست | به کف قبالهی دعوی چو مار شیدایی | |
که گر برون نهم از آستان خواجه قدم | بگیردم سوی زندان برد به رسوایی | |
جناب خواجه حصار من است گر اینجا | کسی نفس زند از حجت تقاضایی | |
به عون قوت بازوی بندگان وزیر | به سیلیاش بشکافم دماغ سودایی | |
همیشه باد جهانش به کام وز سر صدق | کمر به بندگیاش بسته چرخ مینایی |