حافظ (غزلیات)/پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود) از حافظ |
' |
پیش از اینَت بیش از این اندیشهٔ عشاق بود | مِهروَرزی تو با ما شُهرهٔ آفاق بود | |
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان | بحثِ سِرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشاق بود | |
پیش از این کاین سقفِ سبز و طاقِ مینا برکشند | مَنظرِ چَشم مرا ابروی جانان طاق بود | |
از دمِ صبحِ اَزَل تا آخِر شام اَبَد | دوستی و مِهر بر یک عهد و یک میثاق بود | |
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد | ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود | |
حُسن مَهرویان مجلس گرچه دل میبُرد و دین | بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود | |
بر در شاهم گدایی نکتهای در کار کرد | گفتبر هر خوان که بنشستم خدا رزّاق بود | |
رشتهٔ تسبیح اگر بُگسست معذورم بدار | دستم اندر ساعد ساقی سیمینساق بود | |
در شب قدر ار صَبوحی کردهام عیبم مکن | سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود | |
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خُلد | دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود |