تفاوت میان نسخههای «جامی (اورنگ یکم سلسلةالذهب)/شیوهی واعظ آن بود که نخست»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|شیوهی واعظ آن بود که نخست|فعل خود را کند به قول، درست}} | {{ب|شیوهی واعظ آن بود که نخست|فعل خود را کند به قول، درست}} | ||
{{ب|چون شود کار او موافق گفت|گرد دهد پند غیر، نیست شگفت}} | {{ب|چون شود کار او موافق گفت|گرد دهد پند غیر، نیست شگفت}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۶
' | جامی (اورنگ یکم سلسلةالذهب) (شیوهی واعظ آن بود که نخست) از جامی |
' |
شیوهی واعظ آن بود که نخست | فعل خود را کند به قول، درست | |
چون شود کار او موافق گفت | گرد دهد پند غیر، نیست شگفت | |
زشت باشد که عیب خودپوشی | واندر افشای دیگران کوشی | |
شب عمرت به وقت صبح رسید | صبح شیب از شب شباب دمید | |
چرخ گردان جز این نمیداند | کسیا بر سر تو گرداند | |
به طبیبان میار روی و، مجوی! | دارویی کان سیاه سازد موی | |
هست عیبی به هر سر مو، شیب | اینت یک پیری و هزاران عیب! | |
میکنی از بیاض شعر اعراض | روز و شب شعر میبری به بیاض | |
گاه میخواهی از مداد، امداد | میکنی شعر را چو شعر، سواد | |
چون زمانه سواد شعر ربود | خود بگو از سواد شعر چه سود؟ | |
چه زنی در ردیف قافیه چنگ؟ | کار بر خود کنی چو قافیه تنگ؟ | |
هست نظمی لطیف، عمر شریف | کهش مرض قافیهست و مرگ ردیف | |
دل گرو کردهای به نظم سخن | فکر کار ردیف و قافیه کن | |
کاملان چون در سخن سفتند | اعذب الشعر کذبه گفتند | |
آنچه باشد جمال آن ز دروغ | پیش اهل بصیرتش چه فروغ؟ |