تفاوت میان نسخههای «جامی (اورنگ چهارم سبحة الا برار)/صادقی را غم شبگیر گرفت»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|صادقی را غم شبگیر گرفت|صبحدم دست یکی پیر گرفت}} | {{ب|صادقی را غم شبگیر گرفت|صبحدم دست یکی پیر گرفت}} | ||
{{ب|کمر خدمت او ساخت کمند|بهر معراج مقامات بلند}} | {{ب|کمر خدمت او ساخت کمند|بهر معراج مقامات بلند}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۰۸
' | جامی (اورنگ چهارم سبحة الا برار) (صادقی را غم شبگیر گرفت) از جامی |
' |
صادقی را غم شبگیر گرفت | صبحدم دست یکی پیر گرفت | |
کمر خدمت او ساخت کمند | بهر معراج مقامات بلند | |
پیر روزی دم عرفان میزد | گوی اسرار به چوگان میزد | |
سامعان جمله سرافکنده به پیش | از ره گوش، برون رفته ز خویش | |
آمد آن طالب صادق به حضور | که به فرمودهات ای چشمهی نور | |
خشک و تر هیمه همه سوخته شد | تا تنوری عجب افروخته شد | |
بعد ازین کار چه و فرمان چیست؟ | آنچه مکنون ضمیرست آن چیست؟ | |
پیر مشغول سخن بود بسی | در جوابش نزد اصلا نفسی | |
کرد آن نکته مکرر دو سه بار | پیر زد بانگ که: «این نکته گزار | |
چند با ما کنی الحاح چنین؟ | رو در آن آتش سوزان بنشین!» | |
باز، دریای صفا، پیر کهن | موج زن گشت به تحقیق سخن | |
موج آن بحر به پایان چون رسید | یادش آمد ز مقالات مرید | |
گفت: «خیزید! که آن نادره فن | کرده در آتش سوزنده وطن | |
زآنکه عقد دل او نیست گزاف | با من آن سان، که کند قصد خلاف» | |
یافتندش چو زر پاک عیار | کرده در آتش سوزنده قرار | |
آتشاش شعلهزنان از همه سوی | بر تنش کج نشده یک سر موی |