تفاوت میان نسخههای «جامی (اورنگ چهارم سبحة الا برار)/آن عرابی به شتر قانع و شیر»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|آن عرابی به شتر قانع و شیر|در یکی بادیه شد مرحلهگیر}} | {{ب|آن عرابی به شتر قانع و شیر|در یکی بادیه شد مرحلهگیر}} | ||
{{ب|ناگهان جمعی از ارباب قبول|شب در آن مرحله کردند نزول}} | {{ب|ناگهان جمعی از ارباب قبول|شب در آن مرحله کردند نزول}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۱۲
' | جامی (اورنگ چهارم سبحة الا برار) (آن عرابی به شتر قانع و شیر) از جامی |
' |
آن عرابی به شتر قانع و شیر | در یکی بادیه شد مرحلهگیر | |
ناگهان جمعی از ارباب قبول | شب در آن مرحله کردند نزول | |
خاست مردانه به مهمانیشان | شتری برد به قربانیشان | |
روز دیگر ره پیشینه سپرد | بهر ایشان شتری دیگر برد | |
عذر گفتند که: «باقیست هنوز، | چیزی از دادهی دوشین امروز» | |
گفت: «حاشا که ز پس ماندهی دوش | دیگ جود آیدم امروز به جوش» | |
روز دیگر به کرمورزی، پشت | کرد محکم، شتری دیگر کشت | |
بعد از آن بر شتری راکب شد | بهر کاری ز میان غایب شد | |
قوم چون خوان نوالش خوردند | عزم رحلت ز دیارش کردند، | |
دست احسان و کرم بگشادند | بدرهای زر به عیالش دادند | |
دور ناگشته هنوز از دیده | میهمانان کرم ورزیده، | |
آمد آن طرفه عرابی از راه | دید آن بدره در آن منزلگاه | |
گفت: که این چیست؟ زبان بگشودند | صورت حال بدو بنمودند | |
خاست بدره به کف و نیزه به دوش | وز پی قوم برآورد خروش | |
کای سفیهان خطااندیشه! | وی لیمان خساستپیشه! | |
بود مهمانیام از بهر کرم | نه چو بیع از پی دینار و درم | |
دادهی خویش ز من بستانید! | پس رواحل به ره خود رانید! | |
ورنه تا جان برود از تنتان | در تن از نیزه کنم روزنتان | |
دادهی خویش گرفتند و گذشت | و آن عرابی ز قفاشان برگشت |