تفاوت میان نسخههای «جامی (اورنگ دوم سلامان و ابسال)/شهریاری بود در یونان زمین»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|شهریاری بود در یونان زمین|چون سکندر صاحب تاج و نگین}} | {{ب|شهریاری بود در یونان زمین|چون سکندر صاحب تاج و نگین}} | ||
{{ب|بود در عهدش یکی حکمتشناس|کاخ حکمت را قوی کرده اساس}} | {{ب|بود در عهدش یکی حکمتشناس|کاخ حکمت را قوی کرده اساس}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۵۵
اورنگ اول | جامی (اورنگ دوم سلامان و ابسال) (شهریاری بود در یونان زمین) از جامی |
اورنگ سوم |
شهریاری بود در یونان زمین | چون سکندر صاحب تاج و نگین | |
بود در عهدش یکی حکمتشناس | کاخ حکمت را قوی کرده اساس | |
اهل حکمت یک به یک شاگرد او | حلقه بسته جمله گرداگرد او | |
شاه چون دانست قدرش را شریف | ساختاش در خلوت صحبت، حریف | |
جز به تدبیرش نرفتی نیمگام | جز به تلقینش نجستی هیچ کام | |
در جهانگیری ز بس تدبیر کرد | قاف تا قافاش همه تسخیر کرد | |
شاه چون نبود به نفس خود حکیم | یا حکیمی نبودش یار و ندیم، | |
قصر ملکش را بود بنیاد، سست | کم فتد قانون حکم او درست | |
ظلم را بندد به جای عدل، کار | عدل را داند بسان ظلم، عار | |
عالم از بیداد او گردد خراب | چشمهسار ملک دین از وی سراب | |
نکتهای خوش گفته است آن دوربین: | «عدل دارد ملک را قائم، نه دین» | |
کفر کیشی کو به عدل آید فره | ملک را از ظالم دیندار، به | |
گفت با داوود پیغمبر، خدای | کامت خد را بگو ای نیک رای! | |
کز عجم چون پادشاهان آورند | نام ایشان جز به نیکی کم برند | |
گر چه بود آتش پرستی دینشان | بود عدل و راستی آیینشان | |
قرنها زایشان جهان معمور بود | ظلمت ظلم از رعایا دور بود | |
بندگان فارغ ز غم فرسودگی | داشتند از عدلشان آسودگی |