جامی (اورنگ دوم سلامان و ابسال)/باشد اندر صورت هر قصهای
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
اورنگ اول | جامی (اورنگ دوم سلامان و ابسال) (باشد اندر صورت هر قصهای) از جامی |
اورنگ سوم |
باشد اندر صورت هر قصهای | خردهبینان را ز معنی حصهای | |
صورت این قصه چون اتمام یافت | بایدت از معنی آن کام یافت | |
کیست از شاه و حکیم او را مراد؟ | و آن سلامان چون ز شه بیجفت زاد؟ | |
کیست ابسال از سلامان کامیاب؟ | چیست کوه آتش و دریای آب؟ | |
چیست ملکی کن سلامان را رسید؟ | چون وی از ابسال دامان را کشید؟ | |
چیست زهره کخر از وی دل ربود؟ | زنگ ابسالاش ز آیینه زدود؟ | |
شرح او را یک به یک از من شنو! | پای تا سر گوش باش و هوش شو! |