تفاوت میان نسخههای «جامی (اورنگ دوم سلامان و ابسال)/ای به یادت تازه جان عاشقان!»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|ای به یادت تازه جان عاشقان!|ز آب لطفت تر، زبان عاشقان!}} | {{ب|ای به یادت تازه جان عاشقان!|ز آب لطفت تر، زبان عاشقان!}} | ||
{{ب|از تو بر عالم فتاده سایهای|خوبرویان را شده سرمایهای}} | {{ب|از تو بر عالم فتاده سایهای|خوبرویان را شده سرمایهای}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۵۴
اورنگ اول | جامی (اورنگ دوم سلامان و ابسال) (ای به یادت تازه جان عاشقان!) از جامی |
اورنگ سوم |
ای به یادت تازه جان عاشقان! | ز آب لطفت تر، زبان عاشقان! | |
از تو بر عالم فتاده سایهای | خوبرویان را شده سرمایهای | |
عاشقان افتادهی آن سایهاند | مانده در سودا از آن سرمایهاند | |
تا ز لیلی سر حسنش سر نزد | عشق او آتش به مجنون در نزد | |
تا لب شیرین نکردی چون شکر | آن دو عاشق را نشد خونین، جگر | |
تا نشد عذرا ز تو سیمینعذار | دیدهی وامق نشد سیماببار | |
تا به کی در پرده باشی عشوهساز | عالمی با نقش پرده عشقباز؟ | |
وقت شد کین پرده بگشایی ز پیش | خالی از پرده نمایی روی خویش | |
در تماشای خودم بیخود کنی | فارغ از تمییز نیک و بد کنی | |
عاشقی باشم به تو افروخته | دیده را از دیگران بردوخته | |
گرچه باشم ناظر از هر منظری | جز تو در عالم نبینم دیگری | |
در حریم تو دویی را بار نیست | گفت و گوی اندک و بسیار نیست | |
از دویی خواهم که یکتایام کنی | در مقامات یکی، جایام کنی | |
تا چو آن سادهی رمیده از دویی | «این منم» گویم «خدایا! یا توئی؟» | |
گر منم این علم و قدرت از کجاست؟ | ور تویی این عجز و سستی از که خاست؟ |