ترور حسنعلی منصور نخست‌وزیر ایران از سوی موتلفه اسلامی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو


در بامداد ۱ بهمن ماه ۱۳۴۳ به حسنعلی منصور نخست‌وزیر ایران جلوی در بزرگ مجلس شورای ملی بهارستان سه گلوله شلیک شد. نخستین گلوله به گلوی نخست‌وزیر خورد و وی بی‌درنگ به زمین افتاد، گلوله دوم به شکم و مثانه منصور شلیک شد. گلوله‌ها از سوی محمد بخارایی از هموندان فداییان اسلام شلیک شد.

نزدیک ساعت ۱۰ و پانزده دقیقه مرد جوانی که پیراهن تریکو به تن داشت جلوی مجلس شورای ملی ایستاده بود. وی پاکتی به دست داشت که وانمود می‌کرد که نامه‌ای برای دادن به نخست وزیر در آن دارد. جلوی مجلس شورای ملی تنها یک استوار و یک سرباز نگهبان دیده می‌شدند. نزدیک ساعت ده و نیم بامداد خودروی شماره یک نخست وزیر در برابر مجلس شورای ملی ایستاد، آقای منصور در خودرو را بازکرد و یک پایش را بیرون گذاشت. در این هنگام محمد بخارایی با پاکت در دستش به سوی حسنعلی منصور رفت، استوار نیز به گمان اینکه بخارایی می‌خواهد نامه‌ای به دست نخست وزیر بدهد، جلوی بخارایی را نگرفت. به هنگام پیاده شدن نخست وزیر از خودرو، بخارایی دست در جیب خود فرو برد و با تپانچه‌ای به منصور نخست وزیر شلیک کرد و بی درنگ پا به فرار گذاشت. استواری که در برابر مجلس ایستاده بود با شنیدن سدای گلوله به دنبال محمد بخارایی دوید و کمی دورتر وی را که به سوی سرچشمه می‌رفت دستگیر کرد.

نخست وزیر حسنعلی منصور که از گردنش خون می‌ریخت، خود را از خودرو بیرون کشید و چند گام جلو رفت، در این هنگام نگهبانان نخست وزیر، وی را سوار خودروی مرسدس بنز اسکورت کردند. منصور در خود در سندلی پشت قرارگرفت و در این هنگام دوباره به سوی خودرو تیراندازی شد و گلوله از شیشه جلوی سمت راست گذشت و به نخست وزیر خورد. خودروی اسکورت آژیرکشان از میدان بهارستان راهی بیمارستان پارس شد. جلوی بیمارستان سه تن از اسکورت زیر بغل وی را گرفته بودند و وارد بیمارستان شدند.

مهندس ریاضی رییس مجلس شورای ملی پس از شنیدن خبر ترور نخست وزیر، مجلس را تعطیل کرد. کوتاه زمانی پس از بردن نخست وزیر به اتاق عمل، وزیران، معاونان نخست وزیر و مادر و همسر و دیگر بستگان نزدیک منصور وارد بیمارستان شدند. ساعت یک و نیم پس از نیمروز عمل جراخی به پایان رسید. بهترین جراحان ایران پروقسور عدل، دکتر سعید اهری، دکتر شاهقلی دکتر توران و دکتر ماونداد بر بالین نخست وزیر بودند.

اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در این روز در مهمانخانه پیست آبعلی بودند و پس از شنیدن خبر ترور نخستوزیر راهی تهران شدند. در برابر مجلس چهار پوکه فشنگ پیدا شد که سه پوکه همانند یکدیگرند ولی پوکه چهارم از سه پوکه دیگر