اوحدی مراغهای (غزلیات)/گر به کام دل رسید از یار خود یاری چه شد؟
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (گر به کام دل رسید از یار خود یاری چه شد؟) از اوحدی مراغهای |
' |
گر به کام دل رسید از یار خود یاری چه شد؟ | ور به وصلش شادمان گردید غمخواری چه شد؟ | |
عاشقی گر کامیاب آمد ز معشوقی چه گشت؟ | بیدلی گر بوسهای بستد ز دلداری چه شد؟ | |
خار غم چون در دل من میخلید از دیر باز | این زمانم گر برون آمد گل از خاری چه شد؟ | |
عمر خود در کار او کردم به امید دمی | گر پس از عمری میسر شد مرا کاری چه شد؟ | |
ای رقیب، از عشق او تا کی شوی مانع مرا؟ | بار او من میبرم بر دل، ترا باری چه شد؟ | |
تشنهام، گر خوردم اندر منزلی آبی چه بود؟ | کافرم، گر بستم اندر عشق زناری چه شد؟ | |
اوحدی گر ماجرای عشق گوید عیب نیست | بلبلی گر ناله کرد از طرف گلزاری چه شد؟ |