انوری (مقطعات)/گمان مبر که ز بیعیبی عمادست آن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | انوری (مقطعات) (گمان مبر که ز بیعیبی عمادست آن) از انوری |
' |
گمان مبر که ز بیعیبی عمادست آن | که هجو او نکنم یا ز عجز و کم سخنی | |
مدیح گفت هجا کرده من بسم به عماد | برای من که هجا را بود هجا نکنی |